مادر
جمعه, ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۲۲ ق.ظ
عجب مادر، عجب مادر، عجب گنج گرانی تو
مقام و رتبه بالایی، در اوج آسمانی تو
تنم افتاده در خاکت، سر و جان بوسه بر پایت
زپایت تا فلک برجی، به برج کهکشانی تو
همی دانم مرامی تو، و هم عشق تمامی تو
تن شمعت بسوزانی، چو شمع جانفشانی تو
ز رنج خود تو مهجوری، به درد من تو اندوهی
به اندوه غم زردم، چو برگی در خزانی تو
به چشمان پر از خونت، دلت خون جگر خورده
ز خون سرخ دل خوردن، چو یاقوت گرانی تو
به روز سخت و دشوارت، تو ملکی را بگردانی
که در هرملک گردانی، درخشان بی گمانی تو
نوشتی خوش خط و خوانا ، مرا بخشیده ای جانا
چه خوش باشد ز خشنودی، مرا بخشوده خوانی تو
خجالت دارم از عرضم، عرق دارد سر سردم
توبگذر، من چه بد کردم ، زلطفت جاودانی تو